گروه جهاد و مقاومت مشرق - رمان ابدی، دومین رمان مهدی صفری است. این رمان هم مانند رمان «پرتاب» موضوعی خاص و جذاب دارد. مهدی صفری از جمله نویسندگانی است که جامعه و تغییر و تحولات کلان آن را در آثارش منعکس کرده؛ مانند آنچه از فعالیتهای موشکی در رمان پرتاب آورده و مساله داعش که از زاویهای جذاب در رمان «ابدی» تصویر شده است.
اولین ویژگی منحصربهفرد رمان «ابدی» موضوع جذاب، نو و کمتر پرداخته شدهاش است. سالهاست که مساله ناامنی و حضور داعش و این دست مسائل در آن مناطق بر سر زبانهاست اما عدهای از هنرمندان از سر عدم مشاهده و نداشتن تجربه عینی، عدهای از سر بیتوجهی به این موضوع مهم جهانی که بیشک ثبت وقایع این دوران در تاریخ، حیرت آیندگان را به همراه خواهد داشت و عدهای از سر بیتفاوتی و عدم درک حساسیت و اهمیت این اتفاقات و مبارزات و شاید عدهای هم از ترس منکوب شدن و طرد شدن از جامعه ادبی، سراغ این دست موضوعات نرفتهاند؛ موضوعی که تقاطع ماجرا، مضمون و تاریخ است. مهدی صفری از جمله نویسندگانی است که آزادمنشانه روایت خود را از این ماجرا مقابل دیدگان مخاطب قرار میدهد. راوی داستان ما جوانی است به نام امیر علی که درسخوان، مؤدب و سربهراه است. امیرعلی ورزش تیراندازی را به صورت جدی دنبال میکند و قرار است به عنوان نماینده دانشگاه در مسابقات شرکت کند. با اینکه خانواده امیرعلی مذهبی و مقید هستند اما خیلی در مراسم و فعالیتهای مذهبی و اجتماعی مثل هیأتها، بسیج و... شرکت نمیکنند. مادر امیرعلی پزشک است و امین از طریق مادرش با الهه، خواهر امیرعلی آشنا شده. امین که جوانی مذهبی، هیأتی و مسجدی است همراه خانوادهاش به خواستگاری الهه میرود. امیرعلی – راوی داستان- در شرایطی قرار میگیرد که بر خلاف میلش باید دست به عمل و اقدام بزند. آغاز سفرش و همراه شدنش با امین، چنین ویژگیای دارد و همراهی در سفر پنهانی با امین و چند نفر از دوستانش هم در یک موقعیت ناخواسته به انجام میرسد.
مهدی صفری با دقت و ظرافت و با مدلی پلهای شخصیت امیرعلی را در بزنگاههای تصمیمگیری و رشد قرار داده و ماجراها و موانعی را بر سر راهش چیده که شخصیت او را به مرحله تغییر بکشاند. نویسنده سر حوصله حوادث و موانع را سر راه امیرعلی مینشاند و با طراحی حوادث تلخ و ناگوار، به طبیعی جلوه کردن موقعیت کمک میکند.
نویسنده زمینههای این تغییر و تصمیم متحولانه را برای مخاطب ایجاد میکند. مثلا در قسمتی که امیرعلی بین خوردن ناهار و همراه شدن با حسین برای عکاسی از حرم، رفتن را انتخاب میکند از جمله نخستین نشانههای تغییر در شخصیت خنثای امیرعلی است.
اما گویی با حرکت خودروی ون که قرار است امیرعلی، امین و چند نفر دیگر را به دور از چشم بقیه به مقصد برساند، تازه سفر روحی امیرعلی آغاز میشود. ترس، شک و کجخلقیهای جوانانه، با امیرعلی سوار ون میشود اما قدم به قدم او کولهبار بچگیهایش را سبک میکند و به مرز بلوغ نزدیکتر میشود. نویسنده با طنز متعادلی که به خرج داده به پرداخت و باورپذیرتر شدن شخصیت امیرعلی کمک کرده است. امیرعلی که تا قبل از این یک نوع مخالفت غیربالغانه با امین - نامزد خواهرش – دارد، وقتی که امین با حمایت از او مورد شکنجه شدید نیروهای داعشی قرار میگیرد، نگاه و رفتارش نسبت به امین تغییر میکند. اینجا نیز نویسنده با انتخابی درست و هوشمندانه، موقعیتی جذاب، بکر و پرکشش را با 2 شخصیت امیرعلی به عنوان قهرمان داستان و نوجوانی داعشی که خود به خود چنین شخصیتی دارای جذابیت هم هست، خلق میکند. رفتار، ترس، ذهنیت و تصمیمگیریهای امیرعلی در ساعتهایی که با این نوجوان داعشی همنشین است این صحنه را به یکی از صحنههای شاخص رمان تبدیل کرده است.
ذهن مهدی صفری گویی پر است از ماجراهایی که قدم به قدم سر راه قهرمان داستان قرار میگیرد. قهرمان ما شاهد از دست رفتن تعدادی دیگر از همراهان و دوستان خود است. هنگامی که به هوش میآید، هشام از او پرستاری میکند و این دورخیزی است برای مانعی دیگر و مقدمهای برای بحرانی دیگر و تصمیمی دیگر. او این بار بین دوراهی عجله برای رفتن و رسیدن به فردی که قرار بوده آنها را به جای امنی ببرد و ماندن و گرفتن انتقام خون هشام از داعشیها دست به انتخاب میزند؛ انتخابی که او را همانطور که نویسنده میخواهد، تبدیل به قهرمان قصه میکند. بنابراین امیرعلی در این مرحله از سفر، رشد و تحولش را هم پشت سر میگذارد. به نظر میرسد نویسنده با اشرافی که روی موضوع و خاطرات این حوزه داشته، توانسته ماجراهای جذابی را برای داستانش طراحی و تعبیه کند و جذابیت این ماجراها کمک بزرگی به جذب مخاطب کرده است. زبان ساده و روان و هماهنگ با شخصیت راوی، طنز ظریف و متعادل و دوری از کلیشههای رفتاری و ماجرایی، رمان «ابدی» را به یک رمان ارزشمند و خوشخوان تبدیل کرده است.